مروری بر تاریخ تربیت بدنی و ورزش ها در ایران و جهان
تربیت بدنی
نخست باید به این سؤال پاسخ داد که تربیت بدنی چیست؟
تربیت بدنی فرآیندی است آموزشی- تربیتی که هدف آن بهبود بخشیدن به اجرا و رشد انسان از طریق فعالیتهای جسمانی است. تعریف فوق برداشتی است کلی از تعلیم و تربیت که نشاندهنده فرآیند مستمر یادگیری و تکامل در طول زندگی است.
تربیت بدنی شامل کسب و پردازش مهارتهای حرکتی، توسعه و نگهداری آمادگی جسمانی برای تندرستی و سلامتی، کسب دانش علمی درباره فعالیتهای جسمانی و تمرین و توسعه تصور و ذهنیت مثبت از فعالیتهای جسمانی به عنوان وسیلهای برای بهبود اجرا و عملکرد انسان است. تربیت بدنی نه تنها به فواید جسمانی حاصل از شرکت در فعالیتهای بدنی توجه دارد، بلکه بالا بردن دانش و آگاهی و ایجاد موقعیتهای مناسب برای یادگیری و فعالیت مداوم را نیز مورد توجه قرار میدهد. برای عینیت بخشیدن به فواید تربیت بدنی، مربیان باید در تدوین برنامههای کامل و انتخاب آگاهانه فعالیتها کوشا باشند تا از این طریق نهایت استفاده نصیب شرکتکنندگان گردد.
اهداف تربیت بدنی و ورزش
۱- هدفهای بهداشتی و تندرستی
- تأمین سلامت و بهداشت بدن و تجهیز آن در برابر عوارض و بیماریها.
- تسهیل شرایط رشد و تقویت بدن در حد امکان و توان و رعایت جنبه اعتدال در آن.
- ایجاد ورزیدگی و هماهنگی در بین اعضاء و اندامها به منظور برخوردارشدن از قدرت، سرعت و چابکی.
- ایجاد مقاومت و افزایش میزان تحمل و عادت دادن آدمی به صبر واستقامت در برابرسختی ها.
- دستیابی به قدرت و کنترل ارادی اعضای بدن و به کار انداختن ارادی آنها.
- بازسازی و نوتوانی بدن به منظور رفع نقایص جسمی و نارسائیهای فیزیکی و افزایش میزان کارایی بدن.
۲-هدفهای پرورش و اخلاقی
۲-۱. پرورش روان و ایجاد زمینه برای استقلال شخصیت، سعه صدر، همت بلند، ایثار و فداکاری.
۲-۲. دستیابی به مراتب قوت قلب، جرأت، شهامت، استقامت و پایداری و تقویت روحیه.
۲-۳. رشد و پرورش، رغبتهای مثبت و جهتدهی آنها به سوی خیر و کمال.
۲-۴. توجه به کرامت و والایی خود و خویشتنداری در برابر نابسامانیها و مفسدهها.
۲-۵. افزایش توان و قدرت تصمیمگیریهای سریع، عادلانه، اقتصادی و مشروع.
۲-۶. رشد و پرورش توجه و دقت، مقایسه و تشخیص و جهت دادن به آنها.
۳- هدفهای روانی
۳-۱. تقویت روان و افزایش توانمندی آن در مبارزه با هوای نفسانی و غلبه بر حسادت، خودپسندی و کینهتوزی.
۳-۲. تعدیل عواطف و کنترل حالاتی چون خشم، ستیز، ترس و محبت.
۳-۳. پاک کردن روان از نگرانیها، انزواجوئیها، یأسها و ترسها.
۳-۴. تعدیل رقابت و پذیرش اصول معقول در زندگی روزمره.
۳-۵. دستیابی به شادابی و نشاط که همواره برای تداوم و رشد حیات ضروری است.
۳-۶. پرورش فرد، هوش و قوه کنجکاوی و دیگر ذخایر وجودی انسان.
۴- هدفهای حرکتی و مهارتی
۴-۱. شناخت استعدادهای حرکتی و پرورشی و شکوفایی آنها و دیگر قابلیتهای فطری و استعداهای خدادادی.
۴-۲. تمجید فرهنگی و تقویت حس زیباشناسی در حرکات.
۴-۳. یادگیری مهارتهای حرکتی و ورزشی و ایجاد هماهنگی عصبی و عضلانی.
۴-۴. بهرهمند شدن از فعالیتهای حرکتی و جسمی در گذراندن سالم اوقات فراغت.
۵- هدفهای اجتماعی ورزش
حرکت و جنبش از ویژگیهای حیات انسان و دارای انگیزه و ریشهای در سرشت او و عاملی برای رشد و سلامت و نشاط اوست. انسان نیازمند به حرکت است. منع انسان از حرکت نه تنها موجب توقف رشد بلکه سبب افسردگی، بروز رفتار ناهنجار، از دست رفتن شور و نشاط زندگی وی میگردد. نیاز انسان به حرکت و فعالیت در طول حیات تاریخی او همواره با کسب تجارت و کشف روشهای جدید برای رفع آن همراه بوده است.
تربیت بدنی و ورزش در طول تاریخ زندگی انسان به شیوههای گوناگونی متجلی شده است ورزشهای امروزی صورت مختلفی از فعالیتهای جسمی و تربیت بدنی است که در چهار چوب نظام تعلیم و تربیت هر جامعه و همراه با ارزشهای فردی و اجتماعی آن موجبات پرورش فکری و جسمی کودکان و جوانان را فراهم میکند. تربیت بدنی و ورزش جزء لاینفک تعلیم و تربیت و وسیلهای برای رسیدن به سلامت جسمی و روحی نسل جوان است. نباید چنین تصور شود که تربیت بدنی امری بیارزش و تفنّنی است و صرفاً وسیلهای است که موجبات سرگرمی و مشغولیت کودکان و جوانان را فراهم میسازد، برعکس باید آن را جزء مهمی از فعالیتهای زندگی به شمار آورد.
مفاهیمی مانند تندرستی، بهداشت، رشد فردی و اجتماعی و سلامت روحی، ارتباط نزدیکی با تربیت بدنی و ورزش دارد. نگاهی به تاریخ نشان میدهد که ملل متمدن جهان همواره به نقش و اهمیت ورزش توجه داشتهاند و از آن در پرورش جوانان خود و آماده کردن آنها برای مشکلات فردی و اجتماعی استفاده میکردند. شرایط اضطراری و جنگهای عقیدتی سیاسی ملت ما با استکبار جهانی، ضرورت توجه و توسعه تربیت بدنی را در بین اقشار مختلف جامعه دو چندان میسازد تا آنان را در مقابله با ترفندهای استکبار جهانی هر چه بیشتر مهیا و آماده سازد.
تربیت بدنی در دوران باستان
از زمان حضور انسان برروی کره زمین تعلیم و تربیت نیز تاریخ خود را آغاز کرده است. حتی انسان اولیه نیز برای تنازع بقاء نیازمند آموختن و برحسب فطرت و غریزه ناگزیر از آموزش دادن به فرزندان و خانواده بوده است. بعدها شعور بر فطرت افزون گردید و او را در مقابله یا سازگاری با طبیعت یاری نمود. او به تدریج درک کرد که انتقال تجربیات منجر به زندگی بهتر آیندگان خواهد شد. ناگفته پیداست که بشر اولیه فلسفه مدونی برای انتقال اطلاعات و تجربیات نداشته است، اما آداب ورسوم، سنتها و عاداتی که رفته رفته بر اساس میل به بقاء و نیازهای فطری در جوامع اولیه به وجود آمد و نیز تمایل به حفظ آنها، مبنای اولیه تعلیم و تربیت به شمار میآید.
مطالعه تاریخ زندگی انسان و حسب …. (برای دیدن ادامه مطلب به اینجا مراجعه کنید)
در تمدنهای باستانی جوامع معمولاً به چهار طبقه درباریان، جنگاوران، صنعتگران و …. (برای دیدن ادامه مطلب به اینجا مراجعه کنید)
تربیت بدنی در ایران
ورزش در ایران و تحولات آن در سیر زمان شامل ۳ دوره کاملاً متمایز میباشد. دوره اول ورزش در ایران باستان، دوره دوم ورزش قدیم ایران یا دوره بعد از اسلام و دوره سوم ورزش نوین ایران.
دوره اول تربیت بدنی در ایران باستان
اگر چه بر اساس آنچه گذشت تقریباً تمامی جوامع و کشورهای باستانی به دلیل ویژگی هایی خاص آن جوامع، نقش تعیین کننده و اهمیت حیاتی برای تربیت بدنی قائل بودند اما دو کشور بیش از سایر کشورها به تربیت بدنی در نظام تعلیم و تربیتی خود اولویت میدادند. این دو کشور یکی ایران و دیگری یونان بودند. این اهمیت دو دلیل عمده داشت، یکی حفظ و حراست از مرزها و دیگری کسب خصلتهای عالی انسانی از طریق سلامتی و نیرومندی. چه ایرانیان باستان نیرومندی را اساس راستی و درستی و کسب سجایای اخلاقی میدانستند و سستی و کاهلی را مایه فرومایگی و نادرستی. از مطالعه تاریخ ایران باستان میتوان دریافت که برخورداری از سجایای اخلاقی همچون گذشت، شجاعت، جوانمردی، فروتنی، داشتن چشم و دل پاک و نیکی کردن از خصوصیات یک ایرانی آزاده محسوب میگردیده است.
در قرون گذشته مشرق زمین، ایران تنها کشوری بود که در نظام تعلیم و تربیت خود بیشترین اولویت را به ورزش و تربیت بدنی اختصاص داده بود. در حالی که در همان زمان سایر کشورها به ورزش و تربیت بدنی توجه چندانی نداشتند، ایرانیان به اهمیت و ارزش توانایی و سلامت بدن به عنوان یکی از عوامل بسیار مهم در ایجاد ارتشی سلحشور و پیروز پی برده بودند.
به دلیل نقش محوری و تعیین کنندهای که ایرانیان برای تربیت بدنی قائل بودند از سنین بسیار پائین کودکان را مورد آموزش هنرهای مختلف (هنر را به معنی باستانی واژه بکار میبریم) از جمله اسبسواری، تیراندازی، شنا، چوگان و هاکی قرار میدادند. «هرودوت» مینویسد ایرانیان سه چیز را از پنجسالگی به کودکان خود میآموختند: سواری، تیراندازی و راستگویی. بدین ترتیب میتوان دریافت که تربیت بدنی از چه ارزش و اهمیتی در نزد ایرانیان باستان برخوردار بوده است.
تلاش برای حفظ مرز وبوم ایران بر اساس تعالیم زرتشت که به عنوان سرزمین مقدس نامیده شده است و نیز میل به کشور گشایی و تسخیر سرزمینهای مجاور ایجاب میکرد که جوانان از آموزشهای نظامی منظمی که پایه و اساس آن ورزش و تربیت بدنی بود برخوردار شوند. در حقیقت برنامه آموزش نظامی بسیاری از جوانان به مهارتهای بدنی و قوای جسمانی محدود میشد تا بتوانند ویژگیهای لازم یک سرباز خوب و شایسته را به دست آورند.
در مجموع، آموزش و پرورش فرزندان جامعه ایران باستان و در مواردی فرزندان طبق اعیان و شاهزادگان- تقریباً به روی تربیت بدنی متمرکز میشد و آن هم با توجه به اهداف نظامی شکل میگرفت. بدین تربیت کودکان تا هفت سالگی زیر نظر مادران پرورش مییافتند. سپس پسران در هفت سالگی تحصیلات رسمی خود را آغاز میکردند و از همان هنگام رسماً متعلق به کشور شناخته میشدند و تا سن پانزده سالگی به آموختن فنون نظامی مشغول بودند. این افراد از سن پانزده سالگی، خدمت در ارتش را شروع میکردند و تا پنجاه سالگی همچنان به عنوان عضو رسمی ارتش در خدمت باقی میماندند. به روایت هرودوت، فرزندان طبق اشراف و اعیان و شاهزادگان تا ۲۰ سالگی به تحصیل ادامه میدادند و برای فرماندهی سپاه و حکمرانی و دادرسی آماده میشدند. این نوع آموزش در تاریخ تعلیم و تربیت، نخستین نمونه کنترل آموزشی و پرورشی به وسیله دولت است که برای هدفی خاص- که در آن زمان عبارت بود از حفظ قدرت و عظمت کشور- صورت گرفته است. بنابر آنچه گفته شد برنامههای تربیت بدنی بیشتر به آماده سازی جوانان برای جنگهای احتمالی اختصاص یافته بود. هرودوت مورخ مشهور یونانی مینویسد: ایرانیان از ۵ سالگی تا ۲۰ سالگی سه چیز را میآموختند:
۱- سوارکاری ۲-کمانداری (تیراندازی) ۳- راستگویی.
جوانان تمرینات روزانه را از طلوع آفتاب با دویدن و پرتاب سنگ و نیزه آغاز میکردند. مقاومت با غذای اندک، تحمل گرما و سرمای شدید، پیاده رویهای طولانی، عبور از رودخانه بدون تر شدن سلاحها و خواب در هوای آزاد از جمله تمرینهای آنان بود. سوار کاری و شکار نیز دو فعالیت رایج بود. جستن بر روی اسب و پرش از روی اسب در حال دویدن (تمرین سرعت و چالاکی) از ویژگیهای سوارکاران سواره نظام ایران بود.
اسب سواری: اسب[۱] در ایران باستان (اوستا) به عنوان آفریده نیک بود. ایرانیان عهد باستان دلبستگی زیادی به اسب داشتند و این موجود را عضو خانواده خود میپنداشتند و به هنگام نیایش برای اسب نیز مانند سایر اعضای خانواده خود دعا میکردند. اهمیت اسب در زندگی مردم ایران باستان چنان بوده است که نام بسیاری از سلاطین نامدار با کلمه اسب ترکیب یافته بود؛ مانند لهراسب (اسب تندرو)، تهماسب (دارنده اسب زورمند) و ارجاسب (دارنده اسب با ارزش و ارجمند). همچنین گشتاسب (اسب از کار افتاده) را ویشتاسب (اسب چموش) نیز می نامیدند. اختراع اولین ابزارهای سوارکاری مانند دهنه، نعل، زین و رکاب به ایرانیان نسبت داده شده است. همچنین ارابه رانی در ایران باستان قسمت مهمی از برنامه جشن مهرگان بود که به افتخار مهر، فرشته روشنایی برگزار میشد. یونانیان این مسابقه را از ایران و رومیان از یونانیان اقتباس کردهاند.
تیراندازی: پس از آموزش اسب سواری، تعلیم تیراندازی و شکار آغاز میشد. کمان بلند و تیرهایی ساخته شده از نی و نیزه کوتاه جزو وسایل شکار و تیراندازی ایرانیان بود. در مورد آموختن تیراندازی و شکار به کودکان در شاهنامه سخن بسیار رفته است و از مهارت بهرام گور در تیراندازی، داستانهای شگفت انگیزی نقل شده است.
چوگان بازی: یکی دیگر از برنامههای تربیت بدنی در ایران باستان بازی چوگان است که ایرانیان آن را ابداع کردند. کودکان پیاده و جوانان سوار بر اسب به بازی چوگان میپرداختند و بدان عشق میورزیدند. بازی کریکت انگلیسی و گلف که امروزه از ورزش های متداول و پرطرفدار در سراسر دنیا هستند، برگرفته از بازی چوگان ایرانی است.
شنا: از دیگر برنامههای با اهمیت ورزشی در ایران باستان تعلیم شنا به کودکان بود. شنا در نهرها و رودخانهها آموزش داده میشد و این آموزش با هدف نظامی صورت میپذیرفت. به روایت استرابون ایرانیان به کودکان خود گذشتن از نهرها و رودخانهها را بدون ترشدن سلاح و جامه آموزش میدادند.
این نکته درخور توجه است که ورزش و پرورش اندام از نظر فضایل اخلاقی نیز مورد توجه ایرانیان باستان قرار داشت و آنان عقیده داشتند که ورزش علاوه بر تأمین تندرستی و نیرومندی، پرورش دهنده فضایل صفات نیک همچون شجاعت، جوانمردی و فروتنی است. آنان تربیت بدنی را اساس نیرومندی دانسته و نیرومندی را برای دستگیری ناتوانان و نه برای زورگویی و ماجراجویی میخواستند تا بدان جا که نیرومندی و پهلوانی را با جوانمردی و چشم پاکی و فروتنی و راستی و بسیاری دیگر از سجایای اخلاقی همراه میدانستند و ناتوانی و سستی را مایه ناراستی بر میشمردند. حماسه سرای بزرگ ایرانی، فردوسی طوسی که داستان های پهلوانی و حماسی ایران کهن را به شعر در آورده است. این عقیده ایرانیان دوره باستان را اینگونه بیان کرده است:
ز نیرو بود مرد را راستی ز سستی کژی زاید و کاستی
مقام پهلوانی در ایران باستان ……..(برای دیدن ادامه مطلب به اینجا مراجعه کنید)
در دوره ایران باستان هشت عامل نشان از گسترش تربیت بدنی در حوزه تاریخی بودهاند که شامل موارد زیر میباشند:
- عادت به سحرخیزی: جوانان و بزرگسالان ایرانی عادت به زودخیزی داشتند. آنها توسط فرماندهان خود هر بامداد حدوداً ۱۹۰۰ متر میدویدند.
- شنا: یکی از امور تعلیمی اطفال بود که در مرحله سوم تحصیلی میآموختند. به دو دلیل: پاکیزگی و مذهبی؛ عملی و جنگی.
- اسب سواری: نگهداری و پرورش اسب و فنون اسب سواری مرسوم آن زمان بوده است. آنها در حرکت به یکباره سوار بر اسب میشدند و آن شیوه را شیوه پارتی مینامیدند.
- چوگان بازی: که از ورزشهای مخصوص ایرانیان بوده است.
- زوبین: یکی از وسائل مهم جنگی بوده است که آن را به طور موثری در جنگ و شکار استفاده میکردند.
- تیراندازی: یکی از تمرینات اولیه اطفال بوده که از سن ۵ سالگی به آنها آموزش میدادند.
- قیقاج زدن: یک نوع تیراندازی بوده که سوار در حرکت، با تیروکمان به سمت دکلی میتازد که بر بالای آن پیالههایی رنگی قرار داشت و پس از عبور از دکل از راست یا چپ برگشته و در حین تاخت به طرف پیالهها تیر میانداخت.
- نبردها (مسابقات): مسابقاتی در تیراندازی، چوگان، شناوری و دو در بین همه مردم برگزار میشده است.
- شمشیربازی: بهطور معمول برای تفریح و تمرین همگان شمشیربازی میکردند.
از دیگر ورزشهای متداول در این دوره میتوان کشتی، ارابه رانی، کوهنوردی و مشت زنی را نام برد.
اهداف آموزشی ایران باستان
- هدف دینی و اخلاقی که بر اساس تعالیم زرتشت (گفتار نیک-کردار نیک- پندار نیک) قرار داشت.
- هدف جنگی به منظور نگهداری مرز و بوم و حفظ آرامش و احیاناً کشورگشایی که اساس آن بر تعلیمات نظامی بود.
- هدف اقتصادی که تعلیم حرفهها و صنایع کشاورزی و دامداری و بازرگانی و غیر را در بر میگرفت.
- هدف سیاسی که عبارت از تعلیم کشورداری چه از نظر تأمین امنیت داخلی و چه از نظر روابط با دیگر کشورها بود.
دوره دوم تربیت بدنی در ایران باستان یا دوره بعد از اسلام
در ایران پس از اسلام سه گروه بهنام فتیان[۷]، عیاران[۸] و شطاران[۹] با تأثیرپذیری از فرهنگ غنی اسلام ظهور کردند. فعالیت این گروهها مبتنی بر نثار جان و مال و فرزند در راه رضای خدا، عفو و بخشش، روی برتافتن از لذتهای دنیوی، جوانمردی و عدالت بود.
از آنجا که در دوران استیلای بنی امیه و بنی عباس سازماندهندگان فتیان و عیاران به مردان فداکار و نیرومندی احتیاج داشتند در محلی که در پیچ وخم کوچهای بود و رونقی نداشت جلساتی مخفیانه تشکیل میشد. درآغاز زور بازوی خود را محک میزدند و محلی بنام زورخانه تشکیل دادند تا بهاین وسیله آمادگی بدنی و رزمی برای نابودی حکومت ظلم و تشکیل حکومت حق بهدست آورند.
تربیت بدنی و ورزش در عهد تیموریان
در دوره تیموریان ورزش کشتی با رسوم پهلوانی رایج بود. پهلوانان این دوره با الهام از مکتب اسلام و الگوهای عالی آن چون حضرت محمد (ص) و حضرت علی (ع)، فقط از قدرت بدنی بالایی برخوردار نبودند بلکه از نظر علمی، اجتماعی و کمالات عالی انسانی و بلاغت نیز سرآمد روزگار بودند. در این دوره از پهلوانانی مانند پهلوان حسین، پهلوان کاتب و پهلوان محمد ابوسعید میتوان نام برد.
صفویان ورزشهایی همچون شمشیربازی، اسبدوانی، چوگان، تیراندازی، شکار، شنا و کشتی را رواج دادند. از معروفترین پهلوانان این دوره میتوان پهلوان بیک قمری، پهلوان میرباقر آجرپز، پهلوان جلال یزدی و پهلوان حیدر را نام برد. در اواخر دوران صفوی که انحطاط و فساد دستگاه شاه سلطان حسین صفوی به جامعه از جمله زورخانه کشیده شد. ورزش و پهلوانی به علت بی کفایتی دربار و حکام شاه سلطان حسین که غرق در خوشی و لذتهای ناروا شده بودند، نه تنها مقام معنوی خود را از دست داد و به زوال کشیده شد، بلکه ورزش که حافظ دین و ناموس شناخته میشد به عامل مزاحم ناموس مبدل شد. جوانان بسیاری به جای پرداختن به عملیات جسمانی بیشتر به دزدی و شبروی پرداختند.
تربیت بدنی و ورزش در زمان قاجاریه
ورزش در زمان آقامحمدخان قاجار که از مردانگی و جوانمردی بهرهای نداشت به انزوا کشیده شد و ورزش پهلوانی کنار گذاشته شد. حتی پهلوانان را از روی بخل و حسادت زجر و شکنجه نیز میدادند.
اما به لحاظ آن که مردم این فن شریف را دوست داشتند پس از قتل شاه دیو سیرت، باز به ورزش بهخصوص رشته کشتی پرداختند و به تدریج دوباره سنت باستانی را زنده کردند. قاجاریان همچون گذشتگان خود نظر به محبوبیت پهلوانان در بین مردم خود را ناگزیر علاقهمند به آنان نشان دادند تا بدین وسیله خود را محبوب ملت سازند.
در این دوره پهلوانان در جشنها به کشتی میپرداختند و در طول مسابقات، پهلوان پایتخت معین میشد. دیدارهای خارج از کشور در کشتی پهلوانی آغاز شد و چند نفری برای مسابقه به خارج از کشور سفر کردند. همچنین کشتی گیران برجستهای از هند، روس، افغانستان و غیره به ایران آمدند.
دوره سوم تربیت بدنی در ایران یا ورزش نوین
تربیت بدنی و ورزش در دوره پهلوی
شروع ورزشهای مدرن و نوین در ایران را باید از نخستین سالهای سال ۱۳۰۰ دانست. اولین انجمن تربیت بدنی بهصورت رسمی و قانونی سال ۱۳۱۳ تشکیل شد. ریاست عالیه آن را محمدرضا پهلوی بهعهده داشت. حسین علاء به ریاست آن انتخاب شد. او عامل مستقیم استعمار، عضو لژ بیداری جهانی و عضو لژ «مهر» وابسته به آلمان نیز بوده است.
مهمترین فعالیتهای انجمن عبارتاند از:
۱. تهیه کتب و مقررات ورزشی و پیشاهنگی مدرن اروپایی برای ورزشکاران ایرانی.
۲. تربیت تعدادی ورزشکار و مربی زیر نظر کارشناس آمریکایی (گیبسون).
۳. تشکیل باشگاههای ورزشی، اردوهای تابستانی و شرکت در المپیک ۱۹۳۶ برلین.
….
(برای دیدن ادامه مطلب به اینجا مراجعه کنید)
تربیت بدنی در عصر جمهوری اسلامی
در نخستین سالهای پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ورزش نیز مانند بسیاری دیگر از پدیدههای جامعه دچار دگرگونی شد اما تفاوت ورزش با سایر پدیدهها مثل هنر در این بود که آنها ماهیتاً دچار تحول شدند در حالی که ورزش از لحاظ ماهیتی نه نیازی به تحول داشت و نه اساساً میشد آن را تغییر داد. به همین علت دچار رکود شدیدی شد.
دلایل متعددی برای این رکود وجود دارد، ازجمله اینکه اساساً و در بدو امر ورزش در مقوله بازیها میگنجید و بازی نیز نوعی لهو و لعب محسوب میشد هرچند این نکته به طور صراحت بیان نشد. از دیگر دلایل مواجه ورزش با رکود، حضور زنان در عرصههای مختلف ورزشی به صورت کاملاً آزاد بود که با هیچ یک از معیارهای انقلابی و اسلامی سازگاری نداشت و بهطور کلی با آن برخورد شد. یکی دیگر از عوامل کم توجهی به ورزش در این دوره، ورزشهایی بودند که دارای اشکالات شرعی محسوب میشدند و کلاً حرام و ممنوع اعلام شده بودند مانند بوکس و شطرنج.
نظر به اینکه تاریخ تربیت بدنی و ورزش پس از انقلاب اسلامی هنوز تدوین نشده است. یا در اختیار مؤلف قرار نگرفته است. به این جهت بهطور اختصار صرفاً به برخی از مشخصات آن اشاره میشود:
۱- توجه سازمانی و منطقی عمیق به ورزش مستقل بانوان
۲- رعایت موازین اخلاقی و انسانی در کلیه شوؤن ورزشی
۳- جلوگیری از بردگی ورزشکاران در نظام تبلیغاتی تجار و سرمایهداران.
۴- توسعه مراکز آموزش علمی ـ کاربردی برای آموزش مربیان و متخصصان تربیتبدنی و همچنین تأسیس و توسعه دورههای کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری.
۵- رواج مسابقات ورزشی در سطوح مختلف سنی متناسب با فرهنگ اسلامی.
۶- احیا و رواج فرهنگ و ورزش پهلوانی
۷- اشاعه فرهنگ فتوت در بین جوانان از طریق اشاعه فرهنگ اصیل اسلامی.
…..(برای دیدن ادامه مطلب به اینجا مراجعه کنید)
پانوشت ها:
[۱] Aspa
[۲] Mithra
[۳] Ktsias
[۴] Duris
[۵] Atheneaus
[۶] Strabon
[۷] جوانمردان
[۸] اصلاح طلبان
[۹] دوندگان پستچی